خداوندا، بارالها، سپاس و ستایش نثار آستان مقدس تو باد که این همه لطف و مکرمت عنایت و این همه ذوق و لطافت مرحمت فرمودی و سعادتمند، آنکه این همه شادابی و نشاط را وقف و حبس بر ساحتِ مقدّس تو کند تا نه به دست تباهیها و دورانهای جوراجور روزگار از بین برود و نه به تبدیل و تبدّلهای خرید و فروش و هِبه و هدیه از نثار درگاه تو دور گردد.
خداوندا شکرگزاریم؛ شکری بینهایت آنگونه که شایسته تو باشد، بر رهبریِ مقام والای ولیّ امر مسلمین، سخنورِ دانشور و هنرورِ هنرپرورِ حضرت آیت اللّه خامنهای (مدّظلّه)
آدمی خصوصا در این عهد مبارک و میمون که احکام اسلامی و آداب و معارف الهی و شایستگیها و بایستگیهای معنوی نشاطی دیگر یافته و موقوفات زمان نیز از چنگال وقفخوارانِ سالهای طولانی نجاتی یافته است، از ابزار و ابداع ذوقها و لطافتها در موقوفات خُرد و کلان و وقفنامههای اشیاء ریز و درشت به شگفتی میافتد که به راستی چه هنرها بر آستان وقف، وقف گردیده و چه وقفها که حافظ و نگهدار هنر بوده و هست. چه هنرهایی و چه موقوفاتی!
هنرهایی که به سرپنجه هنرآفرینانِ افسونگر، گویی به افقهای بیکرانه استعدادهای مودوعه در فطرتِ هنرمند پیوسته و به سوی ابدیت جاودانه، پویا و رهسپر است و امّا این لطف و مرحمتِ شرع و شریعت اسلامی است که با عنایتی به عنوان وقف مانع از ضایع شدن و از ملک و تصرّف خاندان و شایستگان خارج شدنِ این همه امانتهای ظریفه و ارزنده شده است. و خدای میداند که نقش وقف، در حفظ آثار هنری و ارزنده عالم اسلامی چقدر بالا و گیرا و موثّر و کارگر بوده است.
در طی روزگاران، موقوفه بودنِ بسیاری از آثار اسلامی، سبب شده تا متدیّنان و متشرّعان، تحفّظ بر موقوفه و عمل به آن نموده و از هَدر رفتن و ضایع شدن و دادوستد نمودن و در نتیجه به دست نااهلان افتادن آن جلوگیری کنند و در قرنهای اخیر که پای اروپاییان به سرزمینهای اسلامی باز شده یکی از شایستهترین عوامل نگهداری از موقوفاتِ ارزنده هنری، همین موقوفه بودن آنها بوده است و این در شرایطی است که غارتگران هنری به هر عنوان و بهانهای آثار ارزنده را از کشورهای اسلامی خریده و به خارج انتقال دادهاند. البته نمیگوییم که موقوفاتِ ارزنده ما به خارج نرفته ولی به زیادی غیرموقوفهها نبوده است و خودِ عنوان وقف، سبب شده تا این آثار گرانبها در سرزمینهای اسلامی، بخصوص ایران عزیز و سربلند ما، محفوظ بماند.
همگان میدانند که دین مقدّس اسلام، دین زیبایی و هنر است. «رُژه گارودی» در کتاب خود هنر اسلام، باب اوّل آن را اسلام؛ دین زیبایی نام نهاده است. فطرت هنری در خمیره انسانها به ودیعه نهاده شده است. و به همین سبب است که آدمی به هر نوع و بهانهای این فطرت الهی را به جلوه درآورده و در همه جا محقق میسازد، بویژه هنرمند مسلمان، میکوشد که حتّی در سطح زندگی معمولی خود نیز این زیبایی و زیباسازی را به ظهور و بروز برساند و رابطهای هنری، بین اشیاء ایجاد نموده و آثار هنری خود را با شعر و امضاء و لطائف خود زینت ببخشد و برای قدردانی از ارزش این آثار است که اقدام به وقف آنها مینماید تا به دست نااهلان و نابخردان نیفتد.
تعالیم و معارف تشیّع، آمیخته با یک دنیا جمال و کمال و دریا دریا، ذوق و لطافت و عطوفت است و خلق و خوی ما ایرانیان نیز چنین است. گذشتگان ما هنر و هنرنمایی و زیبایی و زیباسازی را در همه شئون زندگی و اشیاء و آثار پیرامون خود به جلوه درآوردهاند.
آنها این ظرافت و لطافت را حتّی در وقفها و وقفنامهها نیز مراعات کردهاند. در این جا بد نیست نگاهی گذرا به یک مطلب شیرین بنماییم که پیش از این نیز اشارهای بدان رفت و آن عبارت است از موقوفه و خط.
اگر در نقش بشقاب سفالینی که در کمال ظرافت و نازکی، بالعاب چشمگیر و چشمنواز درست کردهاند میخوانیم که بَرکةٌ لِصاحِبه (برکت برای صاحبش) یا در بشقابهای سفالین قرن سوّم نیشابور چنین میخوانیم: بَرَکَةٌ وَیُمْنٌ وَ سُرورٌ لِصاحِبِه، این بدان جهت بوده
است تا زیبایی ظاهریِ بشقاب و جام را با معنویّتی مذهبی و توجّهی به واهب النّعم و مُعطی العطایا توأم سازند. آنان در نصب «سنگابهای وقفی» تنها به نهادن آن در دالان مسجد یا حسینیّه یا چهار سوها اکتفا نمیکردند، بلکه سبب وقف آنها را هم ذکر میکردند تا تشنگان و آشامندگان، هم سیراب شوند و هم به یاد عطش حضرت سیّدالشّهداء بیفتند مثل: آبی بنوش و لعنت حق بریزید کن. یا:
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا